تحلیلی بر جنگ پست مدرن ۱۲ روزه و آینده پیش‌رو؛ قسمت دوم / گام‌های جنگ هژمونیک علیه جمهوری اسلامی ایران

فهم از ابعاد جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران در گرو فهم آن ذیل جنگ هژمونیک ایالات متحده است. در قسمت اول یادداشت توضیح داده شد که ایالات متحده در فضای جنگ هژمونیکی که به راه انداخته است، جنگ با جمهوری اسلامی ایران را به اسرائیل برون سپاری کرده که نتیجه آن جنگ با جبهه مقاومت، شاخه‌های مختلف آن و در نهایت جنگ ۱۲ روزه است. اگر به ایده اصلی طرح شده یعنی معانی بازگردیم این پرسش پیش روی ما قرار می‌گیرد که «طبق کدام معانی گفتمان انقلاب اسلامی، آمریکا جبهه مقاومت را به عنوان دشمن شناسایی کرده است؟ و اسرائیل در این جنگ به دنبال چه معانی است؟

در خاورمیانه جبهه مقاومت با مرکزیت جمهوری اسلامی ایران و گفتمان شیعه انقلابی توانسته مبارزه با هژمونی آمریکا را در دستور کار قرار دهد. بر این اساس به حاشیه‌رانی این گفتمان مدنظر قرار گرفته است. جنگ اسرائیل به عنوان نیروی نیابتی آمریکا با ایران جنگی گفتمانی است و تلاشی است برای تخریب گفتمان شیعه انقلابی. گفتمان شیعه انقلابی در سیاست خارجی، خود را به عنوان بازیگری ضد نظام هژمون تعریف کرده و اهداف ذیل را دنبال می‌کند:

–           امت‌گرایی اسلامی؛

–           خروج آمریکا از جهان اسلام؛

–           شکستن هژمونی آمریکا در جهان؛

–           محو رژیم اشغال‌گر قدس؛

–           سیاست نه شرقی نه غربی.

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ذیل قاعده نفی سبیل و با رویکرد نظریه رئالیسم تهاجمی در برابر اسرائیل و امریکا قابل فهم است. طی دو دهه گذشته و مبتنی بر فرصت‌های شکل گرفته در منطقه این گفتمان توانسته رویکرد خود را در منطقه گسترش دهد که نتیجه آن شکل‌گیری جبهه مقاومت بود. ویژگی‌های اساسی این جبهه را می‌توان چنین برشمرد:

–           تلاش گفتمان شیعه انقلابی برای فراتر رفتن از تشیع ذیل استراتژی وحدت با تسنن حول محور فلسطین و ایده «الاسلام هو الحل» اسلام‌گرایی؛

–           تمرکز بر مسئله فلسطین به عنوان ایده انسجام‌بخش و زخم روی صورت جهان اسلام؛

–           دعوت از دولت‌های اسلامی برای حضور در این جبهه؛

–           شکل‌گیری گروه‌های فروملی و عضویت آنان در این جبهه؛

–           محاصره اسرائیل توسط جبهه مقاومت؛

–           فشار بر آمریکا از ابعاد متخلف برای خروج از منطقه.

این گفتمان تلاش کرده در وجوه نرم و سخت خود را تجهیز کند که اهم آنها بدین شرح است:

  1. ۱. تسری مفاهیم بنیادین گفتمان شیعه انقلابی به ویژه رهبری واحد، جهاد و نفی سبیل، مبارزه با نظام سلطه، مقاومت، وحدت اسلامی، امت اسلامی و … به جهان اسلام و درونی‌سازی آن در جبهه مقاومت؛
  2. ۲. کادرسازی برای جبهه نرم فرهنگی که توسط نهادهای آموزشی در اقصی نقاط جهان صورت گرفته است؛
  3. ۳. کادرسازی سیاسی برای فعالیت سیاسی در کشورها و حضور در قدرت که توسط آموزش‌های کوتاه مدت و پشتیبانی مالی پیگیری شده است؛
  4. ۴. کادرسازی نظامی که با آموزش نظامی و انتخاب افراد زبده دنبال شد؛
  5. ۵. شبکه‌سازی و سازماندهی نیروهای فرهنگی-اجتماعی، سیاسی و نظامی که ذیل استراتژی بسیج عمومی مدنظر بوده است؛
  6. ۶. شبکه سازی مالی برای پشتیبانی مالی از این جبهه.

در این سپهر ناامنی‌های شکل گرفته در منطقه با رشد گروه‌های جهادی که خود حاصل حمله آمریکا به دو کشور عراق و افغانستان بود به رشد تصاعدی جبهه مقاومت کمک زیادی کرده است.

جبهه مقاومت به طور عام و گفتمان شیعه انقلابی به طور خاص با همه اوصاف ذکر شده با غرب به رهبری آمریکا غیریت‌سازی کرده است. در مقابل نیز غرب این گفتمان را به عنوان گفتمان رقیب شناسایی کرده و با آن غیریت سازی کرده است. غرب به رهبری آمریکا تلاش دارد تا این گفتمان را منزوی کند تا به قدرت مسلط منطقه تبدیل شود و نیروی نیابتیش در منطقه دست بالا را داشته باشد. با این زمینه، جنگ گفتمانی علیه گفتمان شیعه انقلابی آغاز شد که هدف آن در مرحله اول تضعیف و شکستن مفصل‌بندی‌ها است و سپس در مرحله تحقیر، بی‌معنایی مفاهیم بنیادین و دال مرکزی آن را دنبال می‌کند و در نهایت به حاشیه‌رانی گفتمان شیعه انقلابی را در دستور کار دارد. در ادامه تلاش خواهد شد مهم‌ترین گام‌های این جنگ مدنظر این سلسله یادداشت‌ها قرار گیرد:

گام اول) بازنمایی وارونه از گفتمان انقلاب اسلامی در رسانه‌های جهانی؛

گام دوم) تزریق بازنمایی وارونه به درون نظام با کمک رسانه‌های معاند؛

گام سوم) فعال کردن شکاف‌های فرهنگی-اجتماعی درونی و قطبی‌سازی‌های عمیق ارزشی و اجتماعی؛

گام چهارم) تضعیف اقتصادی و کلنگی کردن اقتصاد ایران با ایجاد بن‌بست‌های اقتصادی با ابزار تحریم؛

گام پنجم) حذف کارگزاران زبده و فعال فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به صورت سخت یا نرم؛

گام ششم) حذف نقاط قوت به ویژه ابعاد سخت قدرت که در اینجا قدرت موشکی و غنی‌سازی اتمی است؛

گام هفتم) تخریب سازماندهی نظامی، مالی و سیاسی با روش‌های مختلف به ویژه حذف سران و رهبران تاثیرگذار و فرماندهان؛

گام هشتم) بی‌معنایی مفاهیم بنیادین گفتمان همچون امت اسلامی، رهبری، جهاد و … در میان مردم؛

گام نهم) حذف رهبران اصلی گفتمان؛

گام دهم) انزوای گفتمان شیعه انقلابی و هژمون شدن خرده گفتمان‌های دگر.

در حال حاضر برخی از این مراحل به طور کامل یا به صورت بخشی پیش رفته است و معتقدم این فرایند از طرف دشمن ادامه‌دار خواهد بود و دشمن تا حاشیه‌رانی و تخریب گفتمان شیعه انقلابی به تلاش خود ادامه خواهد داد. دشمن به خوبی نقاط قوت گفتمان را شناسایی کرده و از ضعف‌های آن هم آگاه است و طی زمان به دنبال تخریب آن است. در حال حاضر از فاز تضعیف و سست کردن مفصل‌بندی‌ها عبور کرده و در فاز بی‌معناسازی مفاهیم بنیادین گفتمان است. اما اکنون پرسش‌های جدی همچون «بی‌معنا کردن مفاهیم بنیادین و تخریب و به حاشیه بردن یک گفتمان چگونه صورت می‌گیرد؟ راهبردهای مواجهه با فرایندهای تحقیر و تخریب چیست؟ چه گفتمانی بجای گفتمان شیعه انقلابی امکان هژمون شدن دارد؟» پیش‌روی ما قرار دارد. در یادداشت‌های آینده تلاش خواهد شد این موارد مورد بازکاوی بیشتری قرار گیرد.

برچسب ها:
این مقاله را به اشتراک بگذارید