تعداد کلمات: ۷۰۰ کلمه/ تخمین زمان مطالعه: ۴ دقیقه
نویسنده: دکتر سید مرتضی میرتبار[۱]
چهاردهم آبانماه، روز فرهنگ عمومی، فرصتی است برای بازاندیشی در آنچه «روح جمعی جامعه ایرانی» را شکل میدهد.
فرهنگ عمومی صرفاً مجموعهای از آداب، رسوم یا عادات روزمره نیست؛ بلکه بستری است که نظام ارزشی، اخلاقی و رفتاری جامعه بر آن استوار میشود. از همینرو، سلامت فرهنگی هر جامعه را باید در فرهنگ عمومی آن جستوجو کرد، نه صرفاً در شاخصهای رسمی یا هنری.
شورای فرهنگ عمومی با نامگذاری این روز، در واقع بر اهمیت احیای این سرمایه نامرئی تأکید کرده است؛ سرمایهای که اگر تضعیف شود، سایر عرصههای حیات اجتماعی نیز آسیب میبیند.
اما پرسش اساسی این است: فرهنگ عمومی در ایران امروز در چه مرحلهای قرار دارد؟ آیا دچار فرسایش شده است یا در حال پوستاندازی و بازآفرینی؟
در ادبیات فرهنگی، فرهنگ عمومی به مجموعه باورها، ارزشها و رفتارهای مشترک اکثریت جامعه گفته میشود؛ اموری که گرچه الزام قانونی ندارند، اما از ضمانت اخلاقی و اجتماعی برخوردارند و مرز میان «رفتار درست» و «ناپسند» را در زندگی روزمره مشخص میسازند.
در جامعه ایرانی، فرهنگ عمومی قرنها با مفاهیمی چون اخلاق، دینمداری، نوعدوستی، حیا، صداقت و تعاون پیوند خورده است. همین عناصر، انسجام اجتماعی و همزیستی فرهنگی را در شرایط دشوار تاریخی حفظ کردهاند. با این حال، تحولات جهانی، گسترش فضای مجازی و تغییر سبک زندگی، سبب شدهاند بسیاری از این مؤلفهها نیازمند بازخوانی و بازآفرینی باشند.
به بیان دیگر، فرهنگ عمومی ایران نه در حال زوال، بلکه در حال پوستاندازی است؛ دورهای گذار که در آن ارزشها و هنجارهای سنتی در حال گفتوگو با واقعیتهای جدید زندگی ایرانی هستند. هنر سیاستگذاری فرهنگی آن است که این پوستاندازی را هدایت کند، نه آنکه در برابرش مقاومت یا از آن غفلت ورزد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی از نخستین اندیشمندانی بودهاند که مسئله فرهنگ عمومی را بهعنوان امری راهبردی و زیربنایی در جامعه مطرح کردهاند. معظمله در بیانات متعددی تصریح کردهاند:
«دولت و مسئولان موظفاند که توجه کنند به جریان عمومی فرهنگ جامعه؛ ببینند کجا داریم میرویم، چه دارد اتفاق میافتد، چه چیزی در انتظار ماست. برای اصلاح فرهنگ عمومی باید کتاب منتشر و فیلم ساخته شود. صداوسیما در همه برنامههای هنری و گزارشی و خبری خود در این مسیر کار کند. علما، ائمه جمعه، خطبا، مبلغین و روحانیون مباحث مربوط به فرهنگ عمومی را تحلیل کنند و مطبوعات و رسانهها نیز در جهت اصلاح آن فعالیت کنند.»
این نگاه، یک چارچوب راهبردی برای حکمرانی فرهنگی کشور ترسیم میکند. در این چارچوب، فرهنگ عمومی نه مسئولیتی حاشیهای بلکه مأموریتی ملی است که همه نهادهای فرهنگی، آموزشی، رسانهای و دینی در آن سهیماند.
بر اساس این رویکرد، تقویت فرهنگ عمومی نیازمند سه رکن است:
۱. رصد و شناخت دقیق وضعیت فرهنگی جامعه؛
۲. هدایت و هماهنگی نهادهای اثرگذار فرهنگی در مسیر واحد؛
۳. تکیه بر تولیدات فرهنگی اصیل و جذاب، بهویژه در حوزه کتاب، فیلم و رسانههای نو.
در سالهای اخیر، برخی نشانههای تغییر در فرهنگ عمومی ایران دیده میشود. این نشانهها را نباید صرفاً بهمنزله افول فرهنگی تلقی کرد؛ بلکه باید آنها را نشانهی گذار به مرحلهای جدید از تحولات فرهنگی دانست.
بهعنوان نمونه، جوانان امروز به دنبال معنا، اصالت و کارآمدی در ارزشها هستند؛ این خود فرصتی برای بازخوانی مفاهیم سنتی در قالبهای نو است.
از سوی دیگر، گسترش فناوریهای ارتباطی، مرز میان فرهنگ رسمی و فرهنگ عمومی را کمرنگ کرده است. اکنون هر شهروند میتواند تولیدکننده فرهنگ باشد. در چنین شرایطی، مدیریت فرهنگی باید از «دستوریبودن» به «الهامبخشی» و از «نظارت صرف» به «همراهی فعال» تغییر یابد.
همچنین باید توجه داشت که بخش مهمی از فرهنگ عمومی در نهاد خانواده و محیطهای آموزشی شکل میگیرد. خانواده ایرانی همواره کانون تربیت اخلاقی و انتقال ارزشها بوده است. تقویت فرهنگ گفتوگو در خانواده، احترام متقابل نسلها، و ترویج سبک زندگی سالم، از مؤثرترین ابزارهای بازآفرینی فرهنگ عمومی به شمار میآید.
در نهایت به نظر می رسد فرهنگ عمومی، حاصل پیوند دلهای مردم در ارزشها و آرمانهای مشترک است. اگر این پیوند تضعیف شود، جامعه به فردگرایی و بیاعتمادی کشیده میشود؛ اما اگر تقویت گردد، روح جمعی تازهای پدید میآید که موتور پیشرفت کشور خواهد بود.
امروز، فرهنگ عمومی ایران نیازمند بازنگری هوشمندانه و نوسازی آرام است. این نوسازی نه با قطع گذشته، بلکه با احیای سرمایههای معنوی و اخلاقی ملت ممکن میشود. در واقع، پوستاندازی فرهنگ عمومی یعنی عبور از ظواهر فرسوده و بازگشت به گوهر اصیل هویت ایرانی ـ اسلامی؛ گوهری که همواره توانسته در برابر طوفانهای تاریخ، ملت ایران را سربلند نگاه دارد.
پاورقی
[۱] مدیر گروه مطالعات فرهنگی پژوهشکده مطالعات حکمرانی
