تعداد کلمات: ۵۳۰ کلمه/ تخمین زمان مطالعه: ۳ دقیقه
نویسنده: دکتر سیدمرتضی میرتبار
بعد از تب و تاب کریسمس، حالا نوبت به هالووین ایرانی رسیده است؛ جشنی که این روزها در میان سلبریتیها و حتی مردم عادی، جولان میدهد.
با یک وبگردی ساده یا نگاهی گذرا به اینستاگرام، بهراحتی با تبلیغات و تصاویر رنگارنگ جشن هالووین روبهرو میشویم. جشنی خرافی در جهان غرب که متأسفانه چند سالی است پایش به خانههای ما هم باز شده است.
اما باید از خود پرسید: چه بر سر فرهنگ ایرانی آمده است؟ و سیاستگذاران فرهنگی کشور به کدام افق خیره ماندهاند؟
ریشههای یک جشن بیگانه
هالووین، جشنی باستانی است که ریشهاش به حدود ۱۹۰۰ سال پیش و آیینهای سلتیک در انگلیس، ایرلند و فرانسه شمالی بازمیگردد؛ نوعی جشن سال نو برای در امان ماندن از ارواح و شیاطین. بعدها مبلغان مسیحی رنگ و بویی مذهبی به آن بخشیدند، هرچند در کتاب مقدس هیچ اشارهای به آن نشده و رسمیتی ندارد.
نماد معروف این جشن، کدوتنبل توخالی با چشم و دهان است و مردم با پوشیدن لباسهای مخوف و گریمهای ترسناک، به پایکوبی میپردازند.
اما پرسش اینجاست که چرا چنین آیینی، که هیچ نسبتی با فرهنگ ایرانی ندارد، در کشور ما اینگونه در حال رسمیت یافتن غیررسمی است؟
دلایل گسترش هالووین در ایران
۱. کمبود شادی و غفلت از جشنهای ایرانی
کمبود برنامهریزی برای شادیهای سالم و غفلت از ظرفیتهای فرهنگی بومی، زمینهساز گرایش به آیینهای وارداتی شده است.
در فرهنگ ایرانی، در هر ماه دستکم یک روز جشن ملی یا آیینی وجود داشته است؛ از مهرگان و یلدا گرفته تا چهارشنبهسوری. اما نبود آگاهی و ضعف مدیریت فرهنگی، این سرمایههای شاد و معنادار را به حاشیه رانده است.
۲. غربگرایی و بحران سبک زندگی
شبیه شدن به غربیها در میان نسل جوان به مد و سبک زندگی تبدیل شده است. نبود الگوهای جذاب از سبک زندگی اسلامی–ایرانی و ضعف نظام آموزشی و فرهنگی کشور، این تمایل را تشدید کرده است. نتیجه، نوعی مصرفگرایی فرهنگی است که پوسته تمدن غرب را میگیرد بیآنکه به عمق آن بیندیشد.
۳. ضعف نهاد خانواده و رسانه
در نبود حمایت و هدایت درست از سوی مسئولان، خانواده تنها پناهگاه فرهنگی جامعه است.
اما خانوادهها نیز، به دلیل فشار اقتصادی و نبود سواد فرهنگی، نقش تربیتی خود را از دست دادهاند. از سوی دیگر، رسانهها بهویژه رسانه ملی، نتوانستهاند فرهنگ غنی ایرانی–اسلامی را جذاب و بهروز معرفی کنند؛ در حالی که جشنهایی مانند پنجه، اردیبهشتگان، خردادگان و یلدا میتوانند جایگزینی بومی و معنادار برای آیینهای بیگانه باشند.
۴. ضعف هویتی و احساس خودکمبینی
احساس خودکمبینی فرهنگی در میان بخشی از جامعه، سبب گرایش به ظواهر تمدن غرب شده است. برخی جوانان، غرب را نماد موفقیت و پیشرفت میدانند و گمان میکنند تقلید از آن راه نجات است. این نگاه، محصول فقدان اعتمادبهنفس، کمبود الگوهای الهامبخش داخلی و بیتوجهی به تاریخ و فرهنگ خودی است.
نتیجه
رها کردن مسائل عینی فرهنگ در جامعه و بسنده کردن به سخن گفتن از «فرهنگ آرمانی»، در کنار ضعف نهاد خانواده، نظام آموزشی ناکارآمد، رسانههای غیرفعال و بحران هویت نسل جوان، زمینهساز رواج پدیدههایی مانند «هالووین ایرانی» شده است.
احیای جشنهای ایرانی–اسلامی، بازطراحی الگوهای شاد زیستن بومی و توجه واقعی به نیازهای فرهنگی نسل جدید، شاید بتواند این وصلههای ناجور را از قامت فرهنگ ایرانی جدا کند./پایان
