تعداد کلمات: ۷۴۰ کلمه/ تخمین زمان مطالعه: ۴دقیقه
چند روزی است که نرخ ازدواج به طلاق به تفکیک استانها با استناد به آمار سازمان ثبت احوال کشور در شبکههای اجتماعی منتشر شده و بازتاب زیادی داشته است؛ همین امر باعث شد تا سازمان ثبت احوال واکنش نشان داده و این شاخص را غیردقیق معرفی نماید. اما برای بیان دقیق وضعیت طلاق در کشور چه شاخصی مناسب است و چرا شاخص نسبت ازدواج به طلاق رهزن است؟
نسبت ازدواج به طلاق حاصل تقسیم تعداد ازدواجهای یک سال بر تعداد طلاقها در همان سال است و به دلایل زیر غیردقیق است:
- ازدواج، رخدادی مربوط به بخشی از جامعه با ساختار سنی و ویژگیهای قاعدتاً متفاوت از بخشی است که در معرض رویداد طلاق هستند؛ طلاق فقط برای افراد دارای همسر امکان وقوع دارد در صورتی که ازدواج برای افراد هرگز ازدواج نکرده، و یا افراد قبلاً ازدواج کرده بدون همسر مطرح است.
- طلاقهایی که در یک سال بهخصوص روی میدهد، ممکن است در سال قبل درخواست شده باشند و معمولاً بر پایه ازدواجهایی هستند که در چندین سال قبل رخ دادهاند.
- این معیار، در شرایطی که روند ازدواج، نزولی شده باشد، (به خصوص به عنوان مخرج کسر «نسبت طلاق به ازدواج») و روند طلاق صعودی شده باشد، نشاندهنده آنچه در جامعه به عنوان وضعیت استحکام زندگی زناشویی انتظار میرود نیست، چرا که دو جامعه یا جمعیت متفاوت را مقایسه میکند و روند تغییرات حاصله از این نسبت، گمراهکننده خواهد بود. البته در دو سال اخیر که نرخ طلاق نیز کاهشی شده چون روند کاهش ازدواج و طلاق متفاوت است، این کسر نتیجه درستی نخواهد داشت.
پس بنابر موارد بالا نسبت ازدواج به طلاق به هیچ عنوان پاسخ دقیقی برای پرسشِ «از هر چند ازدواج یکی به طلاق ختم میشود؟» نیست. برای پاسخ به این سوال، روش متفاوتی وجود دارد؛ به عنوان مثال در مطالعه طولی انجام شده روی ازدواجهای رخ داده در سال ۱۳۹۲ مشخص گردید تقریباً ۱۵ درصد خانوادههای شکل گرفته در آن سال، تا دی ماه سال ۱۴۰۱ در اثر طلاق دچار از هم گسیختگی شدند؛ یعنی از هر ۷ ازدواج رخ داده در سال ۱۳۹۲ یک مورد تا دی ماه سال ۱۴۰۱ به طلاق منجر شده است حال آن که اگر نسبت ازدواج به طلاق را در سال ۱۳۹۲ محاسبه میکردیم، به عدد کمتر از ۵ ازدواج در مقابل هر یک طلاق میرسیدیم! باید دانست شاخص «نسبت ازدواج به طلاق» صرفاً به کار مقایسه وضعیت ثبت در مناطق، آن هم در بازههای طولانیمدت میآید.
حال سوال میگردد که چه شاخصی برای ارزیابی وضعیت طلاق در کشور مناسب است؟
«نرخ خام (ناخالص) طلاق» شاخص مناسبی برای ارزیابی وضعیت انحلال نهاد خانواده در یک جامعه است. این شاخص بیانگر نسبت تعداد مطلق طلاقهای رخ داده بین هزار نفر از جمعیت در یک سال معین است. نرخ ناخالص طلاق از حدود ۰.۹۶ به ازای هر هزار نفر جمعیت در سال ۱۳۴۵ به حدود ۱.۹ (حدود دو برابر) طلاق به ازای هر هزار نفر جمعیت در سال ۱۳۹۰ رسیده و سپس با یک رشد کٌند به ۲.۵۱ طلاق به ازای هر هزار نفر جمعیت در سال ۱۴۰۱ و با روندی کاهشی به ۲.۳ در سال ۱۴۰۳ رسیده است.

باید دانست که شیب نرخ رشد طلاق در سالهای اخیر نسبت به قبل کاهش یافته است؛ تعداد طلاقها در ایران در سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۱ بهطور پیوسته در حال افزایش بوده و از ۹۴ هزار طلاق در سال ۱۳۸۵ به حدود ۲۰۸ هزار در سال ۱۴۰۱ رسیده و در سال ۱۴۰۳ طی یک روند کاهشی به حدود ۱۹۴ هزار رسیده است.
معیار دیگر، شاخص«نرخ خالص طلاق» است که از تقسیم تعداد طلاقها در یک سال بر تعداد زنان دارای همسر در همان سال به دست میآید.
همچنین نمودار زیر نشان میدهد که میانگین سن اولین طلاق در زنان و مردان از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۳ حدود ۴ سال افزایش یافته است که نشان از تجربه طلاق در سنین بالاتر است.

موارد فوق نشان داد که حداقل در دو سال اخیر، شاخص نرخ خام طلاق کاهشی هم بوده است بر خلاف خبری که در رسانهها مبنی بر آمار بالای طلاق انعکاس یافت. بهرهگیری از دادههای آماری نیازمند اطلاع از فرادادههاست وگرنه دانش آمار ظرفیت واقعنمایی و به خطا کشاندن تصمیمگیران، تصمیمسازان و عموم مردم را دارد.
در این زمینه مطالعه کنید: تحلیلی بر افزایش نسبت طلاق به ازدواج در نیمه نخست ۱۴۰۴
منابع و پاورقی
«افزایش طلاق در سنین بالاتر؛ یک سوءتفاهم بزرگ درباره آمار طلاق در ایران»، مصاحبه با محمدجواد محمودی رئیس موسسه تحقیقات جمعیتی کشور، همشهری آنلاین، ۲۴/۶/۱۴۰۳
هاشم کارگر و دیگران، فرزندآوری در هم آغازان ازدواج سال ۱۳۹۲؛ یک مطالعه طولی، فصلنامه علمی جمعیت، شماره ۱۱۹، شهریور ۱۴۰۲.
