تعداد کلمات: ۷۰۰ کلمه/ تخمین زمان مطالعه: ۴ دقیقه
مساله ادارک اجتماعی جنگ ۱۲ روزه یکی از دغدغه های مهم اندیشکده ها و مراکز مختلف در داخل و خارج کشور بوده است. جنگ اخیر موجی از همبستگی و سربلندی ملی ایجاد کرد، اما این انسجام شکننده است و بدون تقویت معیشت و مدیریت درست روایتها، به سرعت فرسوده میشود. جامعه ایران در کوتاهمدت توانست در برابر حمله اسرائیل تابآوری نشان دهد، ولی تجربههای گذشته نشان دادهاند که این نوع همبستگی بدون پشتیبانی ملموس اقتصادی و روانی، پایدار نخواهد بود.
شکاف رسانهای و تفاوت روایتها، می تواند جامعه را به دو بخش با برداشتهای متضاد از مقصر، پیروز و حتی هدف حملات تقسیم کند. این موضوع میتواند انسجام ملی را تهدید کند و ظرفیت مشارکت عمومی را کاهش دهد.
گزارش این پژوهشکده تلاش می کند با توجه به نظرسنجی صورت گرفته با روش پانلی به روایت جنگ صورت گرفته در متغیرهای مورد اشاره بپردازد و نسبت جامعه را با جنگ گذشته تبیین کند.
یافته های کلیدی در این گزارش وجود دارد که جهت گیری کلی جامعه را می تواند روشن کند:
- رسانه و ادراک: استفاده بیشتر از رسانه ملی به معنای اعتماد بیشتر به قدرت ایران و رضایت بالاتر از پاسخ نظامی بود، در حالی که اعتماد به رسانههای برونمرزی، مردم را به سمت باور به قدرت اسرائیل و مقصر بودن مقامات سوق داد. این دوگانه میتواند آینده روایت ملی را تهدید کند.
- واکنشهای عاطفی: زنان و جوانان در برابر حمله بیشتر دچار ترس و غم شدند، در حالی که مردان بیشتر خشم و غرور نشان دادند. رضایت از پاسخ نظامی ایران بهطور مستقیم با امید به آینده، باور به پایداری آتشبس و حتی ارزیابی مثبتتر از معیشت در سالهای آینده پیوند داشت.
- مشروعیت و هویت: افراد با تحصیلات پایینتر بیشتر احساس سربلندی داشتند و به اداره جامعه بر اساس قوانین دینی باورمندتر بودند؛ در حالی که تحصیلکردگان بیشتر احساس سرافکندگی داشتند و نگاه انتقادیتری به عملکرد حکمرانی داشتند. این شکاف در صورت بیتوجهی میتواند به شکاف اجتماعی عمیقتر تبدیل شود.
- انتظارات آینده: کسانی که آینده معیشتی خود را منفی میدیدند، تمایل کمتری برای مشارکت در جنگهای احتمالی بعدی داشتند. در مقابل، امید معیشتی بهعنوان عاملی محافظ عمل میکند و جامعه را در برابر شوکهای روانی و رسانهای مقاومتر میسازد.
به نظر می رسد ترجمه مدیریتی این یافته ها این معنی است که سه اهرم همزمان باید مدیریت شوند:
الف) روایت معتبر
ب) تابآوری روانی گروههای آسیبپذیر
ج) سیگنالهای اقتصادی ملموس.
مدیریت این سه حوزه (بر اساس پیمایش مذکور) نیاز به اقداماتی فوری از سوی تصمیم گیران دارد:
الف) روایت معتبر و شفاف که ذیل یک اتاق عملیات روایت تعریف شده و حتی نهادهای مختلف رسانه ای کشور در آن مشارکت داشته باشند و بتواند یک روایت و تبیین واحد از جنگ بر اساس خطوط قرمز و طراحی های مشخص ارائه دهد این اتاق عملیات روایت با توجه به بازگشایی دانشگاه ها توان استفاده از داده های واقعی باری قشر دانشگاهی و جذاب را باید داشته باشد. در عین حال باید روایت واحدی از اهداف حمله اسرائیل ساخته شود که هم تهدید ملی را جدی نشان دهد و هم بر مسئولیتپذیری حاکمیت در حفاظت از مردم تأکید کند. این کار از ایجاد دوگانگی میان «ایران» و «حاکمیت» در ذهن جامعه جلوگیری میکند.
ب) تبدیل اقتدار نظامی به معیشت روزمزه به این معنی که هر دستاور دفاعی باید در کنار یک اقدام ملموس اقتصادی معرفی شود تا انضمام عینی و میدانی اقتدار معنا شود. به عنوان مثال اعلام یک موفقیت موشکی همراه با اعلام حمایت از دارو، کالاهای اساسی یا قبض انرژی. پیام برای مردم باید این باشد که قدرت دفاعی مستقیماً امنیت و کیفیت زندگی آنان را تقویت میکند.
ج) مدیریت احساسات پس از جنگ نیاز به برنامه ریزی اجتماعی و جمعیتی دارد. زنان و جوانان بیشترین آسیبپذیری روانی را دارند و نیاز به برنامههای حمایتی، مشاورهای و روایتهای امیدمحور دارند. همچنین باید در مدیریت انتظارات پیروزی دقت کرد تا از وعدههای غیرواقعی که میتواند به سرخوردگی تبدیل شود، پرهیز شود.
در نهایت به نظر می رسد پیروزی پایدار تنها زمانی ممکن است که روایت معتبر با شفافیت ارائه شود، گروههای حساس جامعه از نظر روانی تقویت شوند و نشانههای واقعی بهبود اقتصادی در زندگی روزمره مردم دیده شود. این سه محور نه تنها انسجام اجتماعی را حفظ میکنند، بلکه هزینهی فرصت روایت دشمن را به شدت بالا میبرند.
جهت دسترسی به فایل کتابچه، با ادمین شبکه های اجتماعی تماس بگیرید.
